۱۳۸۹ آذر ۹, سه‌شنبه

پیشنهاد پرونده برای نشریۀ مدیریت ارتباطات

پیرو طرح آقای سرافرازی و بنا به صحبت‌های حضوری، دونفره و چندنفره، قرار بر این شد که پیشنهادات‌مان برای ارائۀ پرونده در نشریۀ مدیریت ارتباطات را مطرح کنیم، به بحث بگذاریم، تصفیه کنیم و با چند پیشنهاد زبده و عملی به سراغ مدیر نشریه برویم. برای آشنایی اجمالی با آرشیو مجله، اینجا را کلیک کنید.
در کامنت‌های ذیل این پست لطفا تیترهای پیشنهادی خود را با ذکر نام (نه به صورت ناشناس) مطرح کنید. پیشنهاد شما می‌تواند خیلی کلی و تیتروار باشد، یا خیلی جزئی و دقیق. نظرات‌تان دربارۀ پیشنهادات سایر دوستان را بنویسید. می‌توانید از کامنت‌های قبلی ایده بگیرید یا آنها را بهبود بدهید یا صرفا نقدهای خودتان را مطرح کنید.


پیشنهادات مطرح شده:
1. اخلاق رسانه ای یا اخلاق در رسانه
2. رسانۀ سنتی در ایران یا سنت رسانه در ایران
3. زندگی بدون رسانه
4. مخاطب فعال و فضای مجازی
5. مدیریت ابزارهای روابط عمومی الکترونیک
6. سازمان 2.0 و وب 2.0
7. اعتمادسازی در رسانه
8. بازتعریف نقشها در رسانه
9. رسانه: خوب یا بد
10. تحلیل محتوای نظریۀ هنجاری رسانه ها در کلام بزرگان
11. فرهنگ خبر و خبررسانی
12. سواد رسانه ای
13. ارتباطات اسلامی
14. تأثیر فناوری های نوین بر ارتباطات در جامعۀ ایران

۱۳۸۹ آذر ۷, یکشنبه

کلاس توی سه دقیقه طوفانی‌اش

تا حالا سر دوراهی گیر کردی، جایی که ندونی راست باید بپیچی یا چپ؟ می‌دونی چه حس غریبی داره درگیری با دو تا (یا سه تا، یا چهار تا) گزینه که نمی‌دونی کدوم‌شون رو باید انتخاب کنی؟ حتما می‌دونی. تا حالا حداقل دوبار کنکور دادی؛ گیرم که الکی، گیرم که شانسی، گیرم که نتیجه‌اش هم برات خیلی مهم نبوده.

دارم به گزینه‌ها فکر می‌کنم، به اینکه انتخاب کی سخت‌تر می‌شه. «بعضی وقت‌ها گزینه‌ها آن‌قدر متفاوت یا آن‌قدر شبیه به هم میشن، که انتخاب خیلی سخت می‌شه.» مال کدوم فیلسوف بود این جمله؟ یادم نیست. ولی انتخاب اون‌قدرها هم فلسفی نیست‌ها...

فرض کن یک شب سرد پاییزیه، وسط ماه، از اون وقت‌هایی که جون میده نصفه شب راه بیفتی تو کوچه‌هایی که درخت‌های دوطرفش خم شدن و سر گذاشتن روی سر همدیگه تا نور ماه رو غربال کنن و بریزن روی صورتت. از وسط کوچه راه بری، سمفونی ناز خش‌خش برگ‌ها رو گوش بدی که زیر کفشهات خُرد میشن تا تو حالشو ببری. تا بری توی یک حس نوستالژیک. بری به عمق خاطره‌هات. شاید با یک ته‌مزه از سیاوش قمیشی، خاطره‌انگیزترش کنی این شب رو.

یا می‌تونی با بهترین دوست‌ات بری کویر. نه توی این تهران که فاصله‌اش تا اولین کویر رملی حداقل چهارصد کیلومتره؛ توی همان اصفهان دوست‌داشتنی. توی کویر، نه از نورهای مصنوعی خبری هست و نه از صداهای مصنوعی. هرچی هست طبیعیه؛ طبیعته؛ خود خودشه، همونی که من می‌خواستم! می‌دونی نصفه شب راه رفتن با پای برهنه توی رمل چه حسی داره؟ می‌دونی اینکه از بالای تپه رملی خودت رو رها کنی تا قل بخوری مثل کدو قلقله‌زن تا پایین تپه، چه حالی داره؟ اصلا تا حالا خاک‌بازی کردی؟ تجربۀ عمق کویر برای من همون حسی را داشت که عمق جنگل‌های شمال؛ به قول شازده کوچولو، «اگه جایی بری که هزار میل از هر آدمی فاصله داشته باشه،» انگار برگشتی توی دامن مادر طبیعت. ضربان قلب طبیعت رو حس می‌کنی. اروم میشی. یادمه که اون شب بعد از کویر، این جمله جبران خلیل رو اس‌ام‌اس کردم برای آق‌مجید که «و فراموش نکن لذت زمین را از لمس پاهای برهنه‌ات.»

یا اصلا بی‌خیال نوستالژی و ننه‌من‌غریبم‌بازی و تیریپ دپرسی و اینها. بزن بریم دربند؛ مثل هفته پیش. یک آهنگ شیش و هشت بذاریم توی ماشین، چرند بگیم و مزخرف بشنویم و بی‌خیال دنیا بشیم و این استاد و تکلیفش و اون استاد و کوئیزش و اون یکی و ارائه‌اش. لبوی داغ، باقالی داغ، چای و قلیون، آلو؛ اسم این آخری که می‌یاد غده‌های بزاقی‌ام شروع به فعالیت می‌کنن. ممد، نبودی ببینی؛ یعنی بودی، ولی حالا نیستی که ببینی چقدر دلم هوس کرده، ویارم گرفته انگار!

یا هیچ‌کدوم. جوشوندۀ گل‌گاوزبان و بهارنارنج که حسین درست می‌کنه رو سر بکشی، یک دوش داغ بگیری، هندزفری بذاری توی گوشت با «انا والشوق» مریام فارس یا «اِ تاوزند کیسیز دیپ» لئونارد کوهن یا «کرلس ویسپرز» جورج مایکل یا «تاب بنفشه» دریا دادور (راستی، کدوم گزینه رو بیشتر می‌پسندی؟)، پتو رو بکشی روت و بری توی فکر و خیال تا خوابت ببره؟

انتخاب سخته، مگه نه؟ دیروز عصر، سر کوئیز کلاس زبان که بیست تا لغت بود برای ترجمه، وقتی استاد سه دقیقه کلاس رو رها کرد، باید یکی فیلم می‌گرفت اون صحنه رو. انتخاب سخت بود توی کلاس توی اون سه دقیقه طوفانی‌اش. نه اینکه بگم اهل تقلب نیستم‌ها؛ نه بابا. دوم دبیرستان سر تقلب توی زیست‌شناسی نزدیک بود از مدرسه اخراج بشم. ولی دیروز یک‌دفعه موندم که چی شد! جماعت رجال و نسوان با دیسیپلین و مرتب و منظم و های‌کلاس یک دفعه شدند اثبات مجسم نظریۀ آشوب؛ آشوبی که در دل خودش، اتفاقا یک منطق روشن و مستحکم داشت. و تو می‌مونی که بپیوندی به این آشوب یا نه. که پیوستی البته! اگه فیلم گرفته بودیم این سه دقیقه رو و بلوتوث‌اش می‌کردیم، حکماً یکی هم پیام می‌داد که «آن صحنه را دیدم. از این که ملت ایران را خوشحال کردید صمیمانه از شما متشکرم!»

پی‌نوشت ۱: تیتر این مطلب برگرفته است از: کافه پیانو (فرهاد جعفری)، فصل «خورشید توی هشت دقیقه طلایی‌اش»

۱۳۸۹ آذر ۵, جمعه

پیشنهاد بسته جامع کنکور مدیریت رسانه

درود
دوستان و همکلاسی‌های من
مطمئنا شما نبود یک منبع کامل و جامع برای کنکور مدیریت رسانه را قبل از ورود به دانشگاه حس کرده‌اید. چیزی مانند این که چه کتاب‌هایی را چگونه باید خواند و چقدر خواند و اصلا چی خواند. و یا مجموعه سوالات کنکورهای سال‌های گذشته. به جز ما کنکور رسانه دو سال دیگر هم برگزار شده است و این یعنی به صورت مستقیم سوالات کنکور مدیریت رسانه فراوان موجود نیست.
پیشنهاد می‌کنم به کمک همدیگر و در یک کار تیمی قدمی در این راه برداریم. 
پیشنهاد من این است:
بخش آمار و روش تحقیق، زبان، مبانی ارتباطات را از آزمون‌های سال‌های گذشته رشته ارتباطات برداریم.
بخش مدیریت را از آزمون‌های سال‌های پیش مدیریت اجرایی برداریم.
برای بخش معارف هم باید فکری کنیم.
به روش‌های مختلفی می‌توان تقسیم کار کرد و این پروژه را انجام داد. 
مهم همکاری و کار مشترک است. لطفا نظرتان را بگوئید.

۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

درمورد ترجمه برای درس مدیریت

دکتر استرنجلاو
یا
چگونه یاد گرفتم نفرت را کنار بگذارم
و ترجمه برای درس مدیریت را دوست داشته باشم
ما دانش‌جویانی از رشته‌های مختلف هستیم. بنابراین وقتی آمده‌ایم تا مدیریت رسانه بخوانیم نیاز به آموزش مبانی مدیریت و تئوری‌های آن داریم. دانش‌جویانی که وارد رشته مدیریت رسانه شده‌ایم و در چند سال آینده جزو کسانی خواهیم بود که در رده پیشروان مدیریت رسانه در ایران قرار خواهیم گرفت. بنابراین در تمامی دروسی که نیاز است بر آنها تسلط داشته باشیم مطالعه کتاب درسی، ترجمه و تمرین کتاب درسی نیاز است. اما گاهی تمرکز بیش از حد روی مقالات آکادمیک و گاهی سنگین دردی از ما دوا نخواهد کرد. بلکه فقط باعث می‌شود از فضا و چارچوب استاندارد موردنظر دور شویم. خواندن مقاله‌ها باعث می‌شود ما انبوهی از مطالب دقیق و البته پراکنده را فرابگیریم و در جنگل تئوری‌های مدیریت گم شویم. پیوستگی و ارتباط آنها را نخواهیم دانست و کاربردی نخواهند شد. ما ایرادی به مینزبرگ و دراکر نمی‌گیریم. ایراد از ماست که آماده خواندن و مطالعه دست‌نوشته‌های این بزرگان نیستیم و هنوز در حد خواندن دست‌نوشته‌های آقای دفت و دیگرانی مانند او هستیم. من از روی علاقه شخصی مقاله معروف آقای مینزبرگ که مدل نقش‌های مدیر را ارائه کرده بود مطالعه کردم اما وقتی این موضوع کار کلاسی می‌شود داستان فرق می‌کند. شاید اگر داستان ترجمه است ترجمه کتاب درسی کار معقول‌تری باشد.
ما دانش‌جویانی هستیم که از روی علاقه شخصی وارد این رشته شده‌ایم. من بین MBA و مدیریت رسانه این رشته را انتخاب کردم. ما پیش‌زمینه مطالعات آکادمیک مدیریتی نداریم. هرکدام پیش‌زمینه متفاوتی داریم. افراد حاضر در این کلاس معمولا شاغل و متاهل و دارای فرزند هستند. ما از روی این که حالا یک ادامه تحصیلی بدهیم نیامده‌ایم. نوع برخورد در دانشکده با ما بیشتر به دانش‌جویانی می‌ماند که هنوز وارد محیط‌های کاری نشده‌اند. برخی از ما مدیر بوده‌ایم. خود بنده در جایی مدیر مستقیم حدود پنج شش نفر و آنها هم مدیر چند نفر بودند. من سردبیر جایی بودم که حدود 20 نفر در آن کار می‌کردند. بنابراین اگر آمده‌ام برای ادامه تحصیل احساس نیاز بوده. با توجه به سرفصل‌های آموزشی هم قرار است مباحث با یک حد استانداردی آموزش داده شوند. نه این که برخی مباحث بسیار عمیق و برخی دیگر سطحی ارائه شوند. شاید اگر برای همین یک درس همین یک منبع کتاب دفت را می‌داشتیم و روی آن تمرکز می‌کردیم تا پایان ترم اندوخته بیشتری داشتیم و به سلامت از این جنگل مدیریت بیرون می‌آمدیم. مطالب مطرح شده در کلاس مختصر و مطالب تحویلی به تفصیل و تا حدودی بی‌ارتباط و حجم کار هم که سنگین است. و بیش از حد بر روی ترجمه تاکید می‌شود.
من علاقمند بودم با همین حجم کار هم کار تحلیلی انجام می‌دادیم. مثلا خلاصه مطلب و لپ کلام مقاله‌های معروف را ارائه می‌دادیم.
اما این دیدگاه من تا چند هفته پیش بود. اکنون جور دیگری به ماجرا نگاه می‌کنم. بیایید رور است باشیم. برخی از دوستان چند درسی را حذف کرده‌اند و فقط تعدادی از دوستان مانند من هستند که تمام درس‌های ارائه شده در این ترم را دارند. 
با توجه به این که اساتید دیگر هم به نظرم کار زیادی از ما نمی‌خواهند؛ پس این به آن در.
در این مورد حرف بزنیم.

روش تحقیق در 20 دقیقه

برای این که یک در 20 دقیقه کل روش تحقیق را مرور کنید سری به آخرین پست‌های این وبلاگ بزنید.
لینک پائین هم بد نیست. هم آموزش ورد دارد هم پایان‌نامه.

بخش پنهان لوگوهای معروف

دوستان علاقمند به نشانه‌شناسی حتما اینجا را ببینند. ببینید چطور لوگوهای معروف در خودشان یک دنیا حرف دارند. نماد شرکتی باید سهل ممتنع باشد. در مرحله اول زیباست. با نگاهی دقیق‌تر چیزی را در آن می‌بینی که واقعا وجود دارد. بعد از این که جنبه پنهانی نماد را دیدیم باید بگوئیم چه طور به فکر خودم نرسید.

۱۳۸۹ آذر ۳, چهارشنبه

این مقاله‌های سه نقطه

این عناوین مقالات ارائه شده به همایش بین‌المللی مدیریت است. ببینید و لذت ببرید. برخی از عناوین شاهکار است!

اعياد برشما مبارک

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیر المومنین و الائمة علیهم السلام


دوستان گرامی
اعياد قربان، ميلاد امام هادی عليه السلام وعيد بزرگ شيعيان،عيد غدير
برشما مبارک باد

۱۳۸۹ آبان ۳۰, یکشنبه

اولین هم اندیشی جوان و رادیو

عناوین:
رادیو، رسانه امید و آگاهی
رادیو دین و اخلاق
انتظار جوانان از رادیو
زبان جوانی در رادیو
رادیو پیشرو(رادیوی آرمانی، آینده رادیو، رادیوی روز آمد و ...)
جوانان، هویت ملی و رادیو (جایی که من هستم)

مهلت ارسال آثار: بیست و پنجم آذر 89

زمان برگزاری: بیست و هفتم دی 89

تلفن: 22167817 - 021

۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

برای جنگ نرم آمده باشید

گروه پژوهش های رسانه ای مرکز تحقیقات استراتژیک در راستای برنامه های پژوهشی خود در سال ۸۹ قصد دارد پژوهشنامه ای تحت عنوان جنگ رسانه ی منتشر نماید. از کلیه اساتید و صاحب نظران این حوزه تقاضا دارد در صورت تمایل در چهارچوب ضوابط زیر اقدام به ارسال مقالات خود بنمایند. اینجا.
بشتابید.

۱۳۸۹ آبان ۲۸, جمعه

ايگ‌نوبل

سلام دوستان، از تکلیفی که دکتر غلامپور راجع به جایزه نوبل داده بود یاد یک مطلب جالب که در روزنامه شرق خوانده بودم افتادم. شما هم بخوانید جالبه: (اصل مطلب را اینجا بیابید)

شوخ‌طبعي و تفكر حاصل جايزه ايگ‌نوبل است
شكل دگر خنديدن
دكتر عبدالوهاب فخرياسري
شايد منتظر تلفني از سوئد هستيد. اين انتظاري است كه در تمام طول زندگي حرفه‌اي (يا شايد حتي پيش از آن) داشته‌ايد. بسيار خوب، تلفن زنگ مي‌زند ولي نه از سوئد، بلكه از كمبريج، كمبريج البته نه كمبريج انگليس بلكه ماساچوست امريكا. صداي بسيار مطبوعي از آن سوي سيم مي‌گويد: «تبريك، شما برنده شديد.» پس از گفت‌وگويي مطبوع و نسبتاً طولاني، با خوشحالي براي خود چاي يا قهوه‌‌اي مي‌آوريد و از خود مي‌پرسيد: «اين اتفاق براي من چه معنايي دارد؟» پرسشي ساده و در عين حال بسيار مفيد: برنده جايزه ايگ‌نوبل شدن به چه معناست؟ و پاسخ چنين است كه جايزه ايگ‌نوبل مي‌تواند چيز خوبي هم باشد. جايزه ايگ‌نوبل تقليد شوخ‌طبعانه‌اي از جوايز نوبل است كه همه‌ساله در اوايل پاييز (حوالي زماني كه برندگان جوايز نوبل واقعي اعلام مي‌شوند) به 10 دستاوردي كه «نخست مردم را مي‌خنداند و سپس آنها را به فكر مي‌اندازد»، تعلق مي‌گيرد. جوايز مذكور با پشتيباني نشريه «سالنماي پژوهش‌هاي نامحتمل»، در سالن تئاتر ساندرس دانشگاه هاروارد و توسط برندگان نوبل توزيع مي‌شوند. معناي ضمني جوايز مذكور گاه انتقاد است، از جمله جوايزي كه به دو پژوهش در زمينه هوميوپاتي يا جوايزي كه در رشته «آموزش علمي» به بوردهاي آموزش ايالتي كانزاس و كلرادو (به خاطر كارهايي كه در رابطه با آموزش تكامل به كودكان انجام داده بودند) تعلق گرفتند. ولي بيشتر مواقع، منظور جلب توجه به مقالات علمي است، كه از برخي لحاظ مضحك يا غيرمنتظره‌اند. از جمله، اظهار اين مطلب كه سياهچاله‌ها حائز كليه شرايط و لوازم فني لازم و مناسب براي آنكه همان جهنم باشند، هستند و پژوهش پيرامون به اصطلاح «قاعده پنج ثانيه»؛ باوري كه به شوخي بيشتر شبيه است و طبق آن اگر چيزي را كه روي زمين افتاده در كمتر از پنج ثانيه برداريم، آلوده نخواهد شد. جوايز ايگ‌نوبل نخستين‌بار در سال 1991 اعطا شدند و متعلق به كشفياتي بودند كه «نمي‌توانست يا نبايد صورت مي‌گرفتند». در آن زمان نامي كه بر آن نهادند، ماخوذ از واژه انگليسي ignoble بود كه به معناي پست و فرومايه است. در واقع در اينجا از جناس بين اين واژه و نام «جايزه نوبل» استفاده شد و گرچه اين دو از نظر املايي با يكديگر متفاوتند، ولي در هر صورت ذكر عنوان ig no-BELL براي جشن اعطاي جوايز مذكور در نظر گرفته شده كه براي بسياري يادآور مراسم اعطاي جوايز نوبل است. چند روز پس از مراسم مذكور، سخنراني‌هاي غيررسمي در انستيتو تكنولوژي ماساچوست (ام‌آي‌تي) برگزار مي‌شوند كه طي آن دريافت‌كنندگان جوايز اين فرصت را خواهند داشت كه درباره دستاوردهاي خويش و فايده آنها براي عامه مردم صحبت كنند. سازمان‌هاي ديگري كه حامي اين مراسم ساليانه‌اند، عبارتند از «انجمن كامپيوتر هاروارد»، «انجمن داستان‌هاي علمي‌-تخيلي هاروارد-رادكليف» و «انجمن دانشجويان فيزيك هاروارد-رادكليف». برخلاف جايزه «داروين» كه هدفش تنها سرگرمي و تفريح است، هدف از اعطاي جوايز ايگ‌‌نوبل از جمله برانگيختن ميل و علاقه عامه به مسائل علمي نيز هست. به قول «مارك آبراهام» سردبير نشريه «سالنماي پژوهش‌هاي نامحتمل»: «اين جوايز با هدف خنداندن و سپس به فكر فرو بردن طراحي شده‌اند.» مراسم جشن به طور زنده از راديو و در اينترنت پخش مي‌شود. دست‌اندركاران اعطاي جوايز ايگ‌نوبل، مراسمي در انگلستان در «هفته ملي علم» برگزار مي‌كنند. به علاوه، به كشورهاي ديگر از جمله استراليا نيز سفر مي‌كنند. از سوي ديگر، در سال 1995 «سر رابرت مي» مشاور علمي ارشد دولت بريتانيا با اين ادعا كه دادن اين گونه جوايز خطر به سخره گرفتن آزمايش‌هاي «حقيقتاً علمي» را در پي دارد، از دست‌اندركاران جوايز ايگ‌نوبل خواست از اين به بعد دانشمندان انگليسي را براي دريافت جوايز مذكور دعوت نكنند. از سال 1991 جوايز ايگ‌‌نوبل به طور مرتب براي بسياري رشته‌ها از جمله فيزيك، شيمي، فيزيولوژي‌/پزشكي، ادبيات و صلح و نيز رشته‌هاي ديگري كه به طور معمول جوايز نوبل به آنها تعلق نمي‌گيرد، مثل بهداشت همگاني، مهندسي، زيست‌شناسي و پژوهش‌هاي بين‌رشته‌اي اعطا شده‌اند. گفتني است يكي از مراسم سنتي در خلال اين جشن‌ها، پرتاب موشك‌هاي كاغذي به داخل سن تئاتر است. جشن اهداي جوايز ايگ‌نوبل 2010 بامداد جمعه 9 مهرماه در تالار سندرز دانشگاه هاروارد برگزار شد و برندگان امسال آن به ترتيب زير معرفي شدند.ايگ‌نوبل مهندسي«كارينا آسويدو وايت‌هاوس» و «اگنس روشا گاسلين» از انجمن باغ‌ وحش لندن و «دايان ژندرون» از انستيتو پلي‌تكنيك ملي مكزيك براي ابداع روش جمع‌آوري ترشحات بيني نهنگ‌ها با استفاده از هلي‌كوپتر كنترل از راه دور. اين دانشمندان در تحقيقات مشترك خود موفق شدند روشي ابداع كنند كه به وسيله آن مي‌توان بدون صيد وال‌ها، بازدم آنها را كه حاوي اطلاعات مفيدي است مورد آزمايش قرار داد. اين دانشمندان با استفاده از يك هلي‌كوپتر كنترل از راه دور سه‌كيلوگرمي كه مجهز به بشقاب‌هاي كوچك و صفحه‌هاي پلاستيكي استرليزه است، بازدم وال‌ها را هنگام حضور روي سطح آب مورد آزمايش قرار مي‌دهند. بازدم وال‌ها حاوي ترشحات مختلف بدن وال است. اين دانشمندان توانستند با اين روش از 22 وال نمونه‌برداري كنند. ايگ‌نوبل پزشكي«سيمون رايت‌ولد» از دانشگاه آمستردام هلند و «ايليا ون‌بيست» از دانشگاه تيلبورگ هلند براي كشف اين موضوع كه نشانه‌هاي آسم را مي‌توان با سواري روي قطارهاي هوايي شهربازي درمان كرد.ايگ‌نوبل شيمي«اريك آدامز» از ام‌آي‌تي، «اسكات سوكولوفسكي» از دانشگاه A&M تگزاس، «استيفن ماسوتاني» از دانشگاه هاوايي و شركت بريتيش‌پتروليوم براي نقض اين باور قديمي كه آب و نفت با هم تركيب نمي‌شوند!

ايگ‌نوبل طراحي سيستم‌هاي حمل و نقل«توشيوكي ناكاگاكي»، «آتسوشي ترو»، «سيجي تاكاگي»، «تتسو سايگوسا»، «كنتارو ايتو»، «كنجي يوميكي»، «ريو كوباياشي» از ژاپن و «دن ببر» و «مارك فريكر» از انگلستان براي استفاده از كپك لجن جهت تعيين مسيرهاي بهينه نصب ريل راه‌آهن. از قرار معلوم الگوي رشد كپك لجن، شبكه‌هاي هوشمند را تداعي مي‌كند. لازم به ذكر است كه اعضاي اين تيم، ايگ‌نوبل 2008 را نيز براي استفاده از كپك لجن در حل معماها از آن خود كرده بودند.ايگ‌نوبل فيزيك«ليان پاركين»، «شيلا ويليامز» و «پاتريشيا پريست» از دانشگاه اوتاگو در نيوزيلند. آنها در مطالعه‌اي نشان داده‌اند كه در مسيرهاي پياده‌روي يخ‌زده در فصل زمستان، اگر مردم روي كفش‌هاي خود جوراب بپوشند، به دفعات بسيار كمتري ليز مي‌خورند و آسيب مي‌بينند.ايگ‌نوبل بهداشت عمومي«مانوئل باربيتو»، «چارلز متيوز» و «لري تيلور» از اداره بهداشت و ايمني صنعتي فورت‌دتريك مريلند براي كشف تجربي ميكروب‌هاي خطرناكي كه به ريش دانشمندان مرد مي‌چسبد. كشف آنها مربوط به سال 1967 است يعني زماني كه در دفتر امنيت و بهداشت صنعتي ارتش امريكا كار مي‌كردند. آزمايشگاه جنگ‌افزارهاي بيولوژيكي ارتش در كنار محل كار آنها بود، بنابراين احتمال نشت پاتوژن‌ها عامل نگران‌كننده‌اي محسوب مي‌شد. دانشمندان مجبور به استفاده از ماسك صورت در آزمايشگاه بودند اما اگر دانشمندي داراي ريش بود اين ماسك به طور يكدست روي صورت قرار نمي‌گرفت و ريش به طور كامل پوشيده نمي‌شد. «باربيتو» مي‌گويد: «يك روز يك دانشمند كه هيچ ‌گاه مشكلي براي ما ايجاد نكرده بود همزمان با كار در آزمايشگاه ريش خود را بلند كرده بود. من به او گفتم نبايد ريش داشته باشد زيرا آلوده مي‌شود اما او گفت اطلاعاتي كه ثابت مي‌كند اين اقدام خطرناك است، كجاست؟» «باربيتو» موفق نشد هيچ گونه تحقيقاتي در اين خصوص پيدا كند بنابراين وي به همراه سه داوطلب ديگر به مدت 73 روز ريش خود را نتراشيدند، سپس با اسپري روي آن باكتري‌هاي غيرمضر پاشيدند. آنها پس از شست‌وشوي ريش متوجه شدند برخي از باكتري‌ها همچنان باقي مانده‌اند. ايگ‌نوبل صلح«ريچارد استفانز»، «جان اتكينز» و «اندرو كينگستون» از دانشگاه كيل انگلستان، براي تاييد اين باور عمومي كه سوگند خوردن باعث كاهش درد و رنج مي‌شود. اين دانشمندان در يك آزمايش از افراد داوطلب خواستند دست خود را در آب بسيار سرد و پر از يخ كنند و در عين حال صحبت كنند. از آ‌نها خواسته شد در صحبت‌هاي خود يا حرف عادي و خنثي به زبان آورند يا فحش دهند. افرادي كه ناسزا مي‌گفتند از تحمل بالاتري در برابر درد برخوردار بودند و ضربان قلب آنها نيز نسبت به ساير افراد بيشتر بود.ايگ‌نوبل اقتصادمديران شركت «گلدمن ساكس» براي ابداع و ارتقاي روش‌هاي جديد سرمايه‌گذاري در اقتصاد جهاني كه باعث افزايش سود اقتصادي و كاهش ريسك مي‌شود.ايگ‌نوبل مديريت«الساندرو پلوچينو»، «آندره رپيساردا» و «سزار گاروفالو» از دانشگاه كاتانياي ايتاليا براي نمايش رياضي اين موضوع كه اگر مديران شركت‌ها و سازمان‌ها كارمندان‌شان را به طور تصادفي ترفيع دهند، كارايي سازمان به شدت افزايش خواهد يافت!

ايگ‌نوبل زيست‌شناسي«ليبيائو ژانگ»، «مين تان»، «گوانگ‌جيان ژو»، «جيانپينگ يه»، «تيو هونگ»، «شان‌يي ژو» و «شويي ژانگ» از چين به همراه «گرت جونز» از دانشگاه بريستول انگلستان براي تهيه مستند علمي رفتارهاي خاص خفاش ميوه‌خوار.

دريافت نوبل واقعي پس از ايگ‌نوبل
قورباغه پرنده
دانشمند روسي كه هفته گذشته به عنوان برنده جايزه نوبل فيزيك 2010 معرفي شد، 10 سال پيش هم طعم نوبل را چشيده بود؛ البته به خنده‌دارترين شكل ممكن! «آندره گيم» دانشمند روس‌تبار دانشگاه منچستر انگليس كه به همراه يك فيزيكدان روس ديگر اين دانشگاه به دليل تحقيقاتش در زمينه گرافن موفق به دريافت جايزه نوبل فيزيك امسال شد در سال 2000 به دليل شناور كردن يك قورباغه در فضايي مغناطيسي، جايزه ايگ‌نوبل را به خود اختصاص داده بود. «گيم» پس از دريافت جايزه گفته بود به جايزه خود افتخار مي‌كند. نكته مهم در آزمايش قورباغه معلق كه به نظر مي‌رسد در حال پرواز است، اثبات پديده‌اي به نام ديامگنتيسم است. مواد ديامگنتيك مانند آب به وسيله ميدان مغناطيسي پس زده مي‌شوند. بنابراين يك ميدان مغناطيسي بسيار قدرتمند مي‌تواند يك قورباغه را در فضا معلق نگه دارد زيرا بخش اعظم بدن قورباغه از آب تشكيل شده است.

۱۳۸۹ آبان ۲۷, پنجشنبه

کنفرانس های رسانه ای دنیا

شرکت در کنفرانس­های مرتبط با رشته می­تواند بخش قابل توجهی از رزومۀ علمی را تشکیل دهد. تبادل اطلاعات دربارۀ این­گونه برنامه­ها، تشکیل گروه برای ارائۀ مقاله و احیاناً شرکت در این­گونه کنفرانس­ها نیز یک رویۀ مفید برای ما خواهد بود. البته به نکاتی از قبیل برگزارکنندۀ کنفرانس نیز باید دقت کرد تا برای برنامه­های کم­ارزش وقت نگذاریم.

برای شروع، این لینک جالب است: لیست برخی از کنفرانس­های مرتبط با رسانه-ارتباطات در دنیا. مثلا این کنفرانس میتواند یک گزینۀ قابل بررسی باشد: حیات بدون رسانه: ششمین کنفرانس بین­المللی ارتباطات و واقعیت. در سایت آن، بخش فراخوان مقالات(این فایل پی دی اف که خودش یک مقاله باحال برای یک ارائه کلاسی است!)، کمیتۀ برگزارکننده و هزینه­ها را ملاحظه کنید که مطمئن شوید اعتبارش کافی است و البته با اعتبار شخصی شما هم جور باشد!

۱۳۸۹ آبان ۲۳, یکشنبه

BILDERBERG 2010 LIST


ليست اعضاي شركت كننده در اجلاس 2010 بيلدربرگ رو ميتونيد از اينجا ببينيد.

حضور هنري كسينجر،ملكه اسپانيا،ملكه هلند،مديران كل شركتهاي فيات،ايرباس،اينتل،كوكا كولا و پنج نفر از كشور تركيه(!) جالب توجهه.

اينم جيم تاكر معروف.

۱۳۸۹ آبان ۱۴, جمعه

موضوع انشاء: در دانشکدۀ مدیریت چه چیزی یاد گرفتید؟

همان‌طور که همۀ علماء و دانشمندان گفته‌اند، و مامان ما هم همیشه به بابایمان می‌گوید، دانشکده خیلی خوب است، خصوصاً اگر کارشناسی ارشد باشد آن هم در یک جایی با پرستیژ دانشگاه تهران. ما همان‌طور که از خالۀ کودکستان‌مان یاد می‌گرفتیم چه چیزی خوب هست یا نیست، و مثلاً وقتی دست توی دماغش نمی‌کرد می‌فهمیدیم این کار زشت است، در دانشکده هم به استادمان نگاه می‌کنیم تا بفهمیم چه چیزی خوب هست یا نیست. مثلاً وقتی استاد مدیریت از ما ترجمه می‌خواهد و نمرۀ تکلیف‌مان را هم بر اساس ترجمه‌ها می‌دهد، و استاد زبان در تست‌هایش به دانش مدیریت ما نمره می‌دهد، می‌فهمیم همۀ آن‌هایی که از تقسیم کار حرف زده‌اند، از افلاطون تا مرحوم آدام اسمیت علیه‌الرحمه، همگی حرف بیخود می‌زده‌اند و بهترین روش این است که همۀ کارها را بریزیم وسط و همه‌اش را با همدیگر انجام دهیم و گاهی وقت‌ها هی زور بزنیم تا یک کار را از دست دیگری بگیریم و خودمان انجام بدهیم (حتی اگر آن کار وسط زور زدن‌های ما دو نفر پاره شود)، تا بیشترین کارآیی، اثربخشی و بهره‌وری را داشته باشیم.
این بود انشای من.
توضیح: استفادۀ دانش‌آموز فوق‌الذکر از برخی لغات بالاتر از سطح او، صرفاً به دلیل نفهمی‌اش بوده است و هیچ علت دیگری هم ندارد. اگر می‌فهمید که این‌قدر کلمات قلنبه سلمبه به کار نمی‌برد.
یادآوری: استاد ارتباطات انسانی گفتند که بحث ارتباطات انسانی تمام شد و از این هفته به بحث ارتباطات جمعی می‌پردازیم.

قوم نگاری/دومین ارائه روش تحقیق


این هم فایل ارائه کلاسی معرفی روش قوم نگاری که در روز دوشنبه 3 آبان تقدیم شما شد.
نظرات و پیشنهادات خود را ارسال کنید.


۱۳۸۹ آبان ۱۰, دوشنبه

روش دلفی

فایل ارائه من در مورد روش دلفی رو (درصورت تمایل) از اینجا ببینید. دوستان لطفا نظرتان (معایب) در مورد این ارائه رو به صورت واقع بینانه در قسمت نظرات بیان کنید. چون میتونه شیوه بسیارخوبی برای فهمیدن ایرادات خود در زمان ارائه باشه. در صورتی که لینک قبلی مشکل داشت از لینک دانلود استفاده کنید. این هم لینک دانلود.