دوستان و همکلاسیهای من
در صورت تمایل و احیانا داشتن فرصت به این موارد فکر کنید. شاید باب بحثی باز شد که لااقل خیر دنیا در آن بود.
1. آیا همان طور که رسانهها امتداد حواس انسانی هستند، مقطع لیسانس هم ادامه دبیرستان، فوق لیسانس ادامه لیسانس و دکتری ادامه فوق لیسانس است، فقط با تغیییر ظاهر؟ در واقع دانشگاه یک مهد کودک بزرگتر است که فقط به جای بچههای معصوم آدم بزرگها به آن میروند؟
2. آیا ما که با هزینه فرصت بالایی به دانشگاه آمدهایم از تعطیل شدن کلاسهایی که قرار است محل درس و بحث شود خوشحال شده و بال درمیآوریم؟ یا اگر کلاس تعطیل نشد برای تعطیل شدن کلاسها چانه میزنیم؟
3. آیا درس را نخوانده بلد بودن افتخار است؟ آیا باید با هزاران دلیل نخواندن کتابهای مهم ارتباطی و مدیریتی را به زمانی دیگر موکول کرد؟
4. آیا اگر مجبور نشویم که این کتابها را بخوانیم مطمئنا در زمان دیگری خواهیم خواند؟
5. آیا به راستی ما آینده سازان رسانههای این مرز پر گهر هستیم یا خودمان هم از این حرف خنده مان میگیرد؟
6. آیا به راستی استاد و دانشجو صنفی هستند که دو طرف از کم فروشی راضی هستند؟
7. آیا اگر استاد به ما کم فروخت ما بایستی راضی باشیم و صدایش را هم درنیاوریم که میشد کارهای دیگری هم کرد؟ استاد احتمالا خبری از کتابهای مرجع ندارد و ممکن است با تذکر یک دانشجو یادش بیاید؟
ممنون
رضاجان من واقعا باهات موافقم؛ ولی انگار مجبوریم بسوزیم و بسازیم و بخاطر اینکه به یه سری موارد متهم نشیم با بقیه موافقت کنیم، ولی به جه قیمتی؟ امروز وقتی جو کلاس اینجوری شد و متأسفانه بعضی ها هرچی خواستند (کاملا جدی) گفتند "البته تا اونجایی که شوخی بود میگذریم" و بعد دکتر بهرامی از این آب گل آلود ماهی گرفت و این حرفا رو زد، واقعا بهم برخورد. یعنی واقعا کار ما به جایی رسیده که بچه های علامه رو چماق کنه، بزنه تو سر ما؟ تازه نه یکبار نه دوبار... این ترم که گذشت، ولی برای ترمهای بعد باید فکرای بهتری بکنیم.
پاسخحذفمن مخالفم با تحمیل فضا. یک حداقل استاندارد برای این دوره گذاشته اند، آن باید رعایت شود: یک سری درس هست که باید گذرانده شود، کف نمره برخی استادها پانزده شانزده است برای حداقل کار کردن در ترم، هنجار و عُرف مشخصی برای تلاش تحصیلی وجود دارد و...
پاسخحذفخوشبختانه فضا به قدر کافی فراهم هست که اگر کسی بخواهد بیشتر کار کند، بتواند. رضای عزیز، شما میخواهی استانداردها را عوض کنی، عُرف ها را به هم بریزی. این البته لزوما کار بدی نیست، ولی با سیستم ناهمخوانی دارد. اگر کل کلاس با این سیستم یار بودند، بحث دیگری بود؛ ولی اینجور نیست.
راستی، مگر خبر نداشتی دانشگاه چه جوری است که آمده ای اینجا؟
من هم هرچند موافق تلاش بیشتر از حد حداقلی معیارم، اما طرف تو نیستم. مایل نیستم این تلاش بشود بخشی از برنامه درسی، "اولا" چون واقعا با برنامه زندگی ام نمیخواند. بعضی کتابهای رفرنس را کنار گذاشته ام برای خواندن، اما نه حالا یا ترم بعد، برای دوره فشرده مطالعه در تابستان. برای این دو ترم برنامه کار-ترجمه مشخصی دارم که اگر بخواهد حجم کار کلاسی و درسی بیش از این شود، آن برنامه به هم میریزد. "ثانیا" چون واقعا سودی نمی بینم که مثلا ده کتاب بخوانم برای بنیادهای علم سیاست، ده کتاب بخوانم برای ارتباطات انسانی و... بخشی از مطالعات اینها میتواند یک پایۀ خوب تشکیل دهد، ولی همه اش نه لازم است و نه حتی به درد بخور. نمیخواهم حجم متورمی از دانش شوم. تقریبا میدانم از مدیریت رسانه دنبال چه چیزی هستم، و برای ان چیز به خیلی کارها نیاز دارم که اساسا در این دوره های درسی نمی شود پیدا کرد، و به خیلی چیزهایی که در آن طرح توسعه یافتۀ شما ارائه می شود نیز اساسا نیازی ندارم. برای آنکه از خلأ خارج شویم: من نیازی به مطالعه فلان نوشتۀ عالم چهارصد سال پیش سیاسی ایران نیازی ندارم، ولی لازم است که عکاسی ام فول شود و....
به گمانم اگر میخواهیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم، فلکِ "خودمان" را سقف بشکافیم.
یادمه این بحث هارو ما ترم اول کارشناسی هم داشتیم .ولی به مرور زمان هر کس خیلی قشنگ سیستم رشته و مطالعش دستش اومد.
پاسخحذفدیروز ما فقط بحثمون این بود که یه کم به هم وقت بدیم تا طی زمان مطالعاتمونو بیشتر کنیم نه طی یک ترم که تو این زمینه اگر همه هماهنگ باشند و بدون عجله، همه نتیجه می گیرند.
منم موافقم که این بحث هارو دیگه در حضور اساتید نکنیم و بین خودمون حلشون کنیم.
چرا اینقدر راحت در مورد هدف هرکس برای اومدن به این رشته حرف میزنیم؟چقدرپیشرفت داشتید نسبت به اول سالتون با این درسا واساتید پراز علم!!!چرا باید فقط به دنبال درسای دانشگاه وانجام تکلیف استادابود.آیا این وقت تلف کردن نیست که سرکلاسهایی باشیم که اونقدر مطالب قدیمیه که ارزش اظهار نظر کردن نداره چه برسه به اینکه محل درس وبحث باشه؟چرافکر میکنید بچه ها برای خودشون برنامه مطالعاتی ندارن وفقط دروس دانشگاه رو دنبال میکنند؟همه برای خودشون هم هدف وهم برنامه دارن با این تفاوت که هرکس براساس توانایی خودش برنامه ریزی کرده.
پاسخحذفبه نظر بنده حقیر که تا حال مدت 11 سال از عمرم را در کلاسهای دانشگاهی گذراندم می رسد که صرف وقت در کلاس به جز استفاده از تجربیات استاد و گرفتن نکته های حاشیه ای و دریافت کلیات درس فایده دیگری ندارد(به خصوص در علوم انسانی و اصل مبحث با مطالعه منابع و با تمرکز فرا گرفته می شود و کلاس می تواند جنبه رفع اشکال داشته باشد نه تکرار مکررات استاد و خاطرات آنها در ثانی هرچه منابع امتحانی کمتر باشد با تمرکز بیشتر و دقیق تری می توان آنها را مطالعه کرد و نمره بهتری گرفت و خواندن منابع بیشتر و فصول بیشتر به علاقه شخصی و احساس نیاز افراد بر می گردد و کسی جلوی مطالعه بیشتر از برنامه را برای دانشجویان نگرفته است که بخواهیم خدا نکرده احساس سوختگی و هدر رفتن استعدادهایمان را کنیم !اینکه گروهی از همکلاسیها به مطالعه بیشتر منابع یا ادامه کلاسها احساس نیاز نمی کنند این مانع از خواندن آن مباحث توسط علاقه مندان نیست ویاد بگیریم که بتوانیم در جمع کوچکمان به دموکراسی احترم بگذاریم در پایان باید بگویم علاقه شما به مطالعه بیشتر و ریشه یابی مسائل بسیار عالی و باعث ایجاد انگیزه در بنده است ولی تحمیل آن به کار کلاسی و برای تمام افراد شایسته نیست و به امید اینکه جنابعالی و ما بتوانیم موجب پیشرفت و بهبودی در کشور عزیزمان شویم (الاعمال بالنیات) سپاس
پاسخحذفلطفا همه همکلاسیها تا روز پنجشنبه نظرشان را بیان کنند. روز جمعه جمعبندی خواهیم داشت.
پاسخحذفدر مورد نوشته تان خیلی فکر کردم. قصد داشتم از تجربه ی شخصی ام بنویسم اما منصرف شدم همین اندازه بگویم که ظاهرا ما، جمع کوچک ده دوازده نفره ی مدعی نمی توانیم ارتباط موثری که مبتنی بر درک یکسان و متقابل است داشته باشیم وای به حال...
پاسخحذفمن شخصابانظرآقای معماریان موافقم.
به نظرم یک چیز کوچک اینجا فراموش شده و اینکه فکر نمی کنم مطالعه ی از روی اجبار کسی را دانشمند کرده باشد!آنچه که از همه چیز مهمتر است حس نیاز است نه اجبار،که اگر نیاز باشد دیگر اجبار بیرونی معنا ندارد.
در قابلیتهای شما تریدی نیست اما باتمام احترامی که آقای قربانی برای شما قائلم، باید بگویم که در نوشته ی شما کمی تناقض وجود دارد اگر تلقی این است که دانشگاه یک مهد کودک نیست پس اجبار برای مطالعه نوعی رفتار کودکانه است که از یک دانشجو انتظار نمی رود!
در خصوص هدف هم باید گفت که هرکس زندگی را به گونه ای می بیند و خط و هدفی متناسب با خود دارد که سرزنش آن هم شایسته نیست. چراکه اصلاً قرار نیست که همه مثل هم باشند، در غیر اینصورت الان همه باید فیلسوف و دانشمند باشند و دیگر قله ای برای فتح باقی نمی ماند.
با سپاس
این درسته که برای مطالعه اجبار وجود نداره و هر کس برای خود هدفی داره؛ ولی من احساس می کنم بعضی از بچه ها به یک طرف قضیه اصلا توجه نمی کنند. وقتی ما اینجوری به استاد اصرار کنیم که حجم درسها رو کم کنیم و کلاسها رو زودتر تعطیل کنیم، واقعا احساس نمی کنید که بعضی از اساتید (از خدا خواسته) کم فروشی می کنند و کلاسها صرفا به تعریف خاطره و بحثهای بی ارزش می گذره؟؟؟ و بعد از اون در حق افرادی مثل رضا که واقعا برای کسب علم و ایجاد تغییر قدم به دانشگاه گذاشته اند، و به خاطر این شرایط مجبور به سکوت می شوند اجحاف می شود. خوب معلومه وقتی ما اینجوری بخوایم، استاد هم اینجوری راحت تره و...
پاسخحذفپس فقط به راحتی خودمان فکر نکنیم و به اهداف دیگران هم احترام بگذاریم...
راستی به قول دکتر بهرامی:
پاسخحذفمستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد...
با سلام
پاسخحذفمن هم بر این باورم که افزایش اطلاعات ، دانش و تونمندی ها خوب است و اصولا برای به دست آوردن آن هم باید زحمت کشید و وقت گذاشت ، اما:
•این را بدانیم که این نکته برای همه کاملا واضح و روشن است و نیازی به یادآوری نیست.
•همه ما افرد عاقل و بالغی هستیم و با اهدافی مشخص و محترم برای هر شخص پا به این عرصه گذاشته ایم و مسلما برای رسیدن به آنها هم تلاش می کنیم، حال کمی بیشتر یا کمتر.
•من شخصا از مطالعه ی کتب مرتبط و افزایش دانش خود در زمینه های مختلف و نه فقط زمینه ی درسی خود، لذت برده و تمایل به این کار دارم، اما نه در طول 2 هفته مانده به امتحانات.
•توجه ، یک نکته مهم: اصولا برای امتحان ، منابع هرچه کمتر ،بهتر این یک اصل است،نه؟
•تحمیل عقیده خود به دیگران به نظر من جالب نیست. ممکن است من هم با آقای قربانی در مطالعه هر چه بیشتر، موافق باشم، اما این عقیده را به کسی تحمیل نمی کنم و اگر آن را برای خود امری واجب می دانم، در جهت آن تلاش می کنم و اگر زمانی احساس کردم این امر برای دیگران هم مفید است که هست، به یک بار گوشزد کردن آن بسنده می کنم.
•در ضمن جرو بحث کردن برسر این مسائل در حضور اساتید اصلا وجهه ی خوبی ندارد.
•در آخر بیاییم همه باهم سعی کنیم تحمل خود را بالا برده و به حرف یکدیگر خوب گوش دهیم و فقط از زاویه ی دید خود به مسائل نگاه نکنیم و استفاده از دیدگاه دیگران را هم غنیمت شماریم.
سلام سئوالات جالبی بود به نظر ام آمد به ترتیب پاسخ بدهم مفید تر است.
پاسخحذف1. ما در علوم انسانی مطالب زیادی می آموزیم یکی از این مطالب برچسب گذاری است بنابر این دانشگاه هم به طور نسبی می تواند یک مهد کودک باشد و این لروما چیز بدی نیست. هر کس که دوره ی مهد خود را با موفقیت سپری کرده باشد می داند که می شود اسباب بازی ها را با دوستانش تقسیم کند و از بازی گروهی لذت ببرد. می داند که مهد هم تاریخ پایانی دارد و مثلا تابستان نمی شود رفت مهد کودک!
2. اینجا مسئله این است که در کنار حضور در کلاسهایی که گاهی فقط دیکته کردن استاد و یادداشت برداری ماست نمی توان کار مفید تری کرد؟
3. همان طور که می دانیم خواندن برای امتحان با یادگیری متفاوت است در نتیجه من اگر بخواهم کتابی را برای امتحان بخوانم یا برای یادگیری و افزودن به علمم دو خوانش متقاوت را به کار می گیرم.
4. ممکن است این کتاب ها را همین الان هم خوانده باشیم اما لزومی ندارد در امتحان همه کتاب های عالم پیرامون آن موضوع منبع باشد.
5. ما باید هر روز بهتر ازدیروز باشیم دینگ دینگ!
این جمله رضا رشیدپور به دلم چسبید:
پاسخحذفگفتوگوهای ما در رسانه نه، حتی بین دو همسایه هم هیچوقت نتیجه ندارد؛ بین زن و شوهر هم نتیجه ندارد. ما ایرانیها اصلاً اهل گفتوگو نیستیم، چه در رسانه باشد، چه سر کوچه. دلیل آن هم این است که اکثر گفتوگوهای ما ایرانیها با پیش فرض «من او را متقاعد خواهم کرد» صورت میگیرد، چون یک دیکتاتوری پیشفرض در این گفتوگوها موجود است. به همین خاطر ما نه در 10 سال، نه در صد سال بلکه در طول قرنها از طریق گفتوگو به نتیجهای نرسیدهایم.
منبعش هم مجله مدیریت ارتباطات است.
http://www.cmmagazine.ir/portal/tabid/70/articleType/ArticleView/articleId/85/----------.aspx