۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه

یک خبرمهم

نمرات درس افکار عمومی اعلام شد.
طبق برآوردهایی که از قبل هم صورت گفته بود رنج نمرات همه اعضای کلاس از 18/25 تا 19/25 است.

۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

پایان امتحانهای این ترم مبارک باشد

ضمن تبریک شکسته شدن شاخ غول و پایان امتحانات؛ به اطلاع میرساند ترم دوم از ابتدای هفته بعد برقرار است. (چقدر اداری شد این جمله!)
برای هماهنگی بیشتر لطفا به یک جمعبندی برسیم که کلاسها را از هفته بعد شروع کنیم یا از اون هفته بعدترش.
موافقت خود با  گزینه موردنظر اعلام کنید:
الف) هفته بعد به کلاس میروم، چست و چابک، شاد و خوشحال
ب) دو هفته بعد میروم، خوشحالتر
لطفا نظر خود را با ذکر نام اعلام کنید.


۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

هَل مِن ناصر یَنصُرنی

نشست نقد کتاب «تکنولوژی رسانه ای؛ از منظری انتقادی»

دانش ارتباطات - نشست نقد و بررسی کتاب «تکنولوژی رسانه ای؛ از منظری انتقادی»، یک‌شنبه 10 بهمن ماه برگزار می شود.
کتاب «تکنولوژی رسانه ای؛ از منظری انتقادی»، که توسط احد علیقلیان ترجمه شده و بیژن عبدالکریمی ویراستاری علمی آن را بر عهده داشته است، یکشنبه 10 بهمن ماه 1389 در فرهنگسرای رسانه مورد نقد و بررسی قرار می گیرد. این کتاب سال گذشته از سوی انتشارات همشهری منتشر شده و در سال جاری به چاپ دوم رسیده است.
این نشست دومین نشست از سلسله نشست‌های نقد و بررسی کتاب‌های انتشارات همشهری است. در جلسه نقد کتاب «تکنولوژی رسانه ای؛ از منظری انتقادی»، دکتر شهیندخت خوارزمی، بیژن عبدالکریمی، دکتر حسین کاجی، مهندس امین متولیان و دکتر سید محمد مهدی زاده حضور خواهند داشت.
جلسه نقد این کتاب از ساعت 15 الی 17 برگزار خواهد شد. فرهنگسرای رسانه در میدان ولی عصر، ابتدای بلوار کشاورز واقع شده است. 

نمونه مدیریت استراتژیک رسانه

بی بی سی در راستای کاهش بودجه تولید مطالب آنلاین، ۲۰۰ وبسایت خود را خواهد بست.
این تغییرات، که با هدف ۳۴ میلیون پوند (حدود ۵۴ میلیون دلار)کاهش در بودجه آنلاین بی بی سی صورت می گیرد، به از دست رفتن ۳۶۰ پست طی دو سال آینده منجر خواهد شد.

۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه

کتابهای الکترونیک در حوزه ارتباطات و رسانه

دوستان،
هر کدام از ما ممکن است هر از چند گاهی در وبگردی هایمان، به نسخه های الکترونیک از کتابهای مرتبط با رشته مان برخورد کنیم. لطفا این پست را یک پلت فرم فرض کنید و به تدریج هر کتابی که در این زمینه دیدید را همین جا اضافه کنید تا یک آرشیو نسبتا خوب جمع و جور کنیم. دسترسی مستقیم به این صفحه از بخش صفحات منتخب در گوشۀ بالا-راست صفحۀ اصلی وبلاگ امکان پذیر است و اگر با آیدی جیمیل خود وارد شده باشید، میتوانید از روی صفحه داخل وبلاگ مستقیما واردی منوی ویرایش این صفحه بشوید.


کتابهای فارسی:
جزوات درسی اساتید:
جزوه افکار عمومی دکتر داوود زارعیان
جزوه های درسی دکتر علی اصغر محکی (افکار عمومی، ارتباطات انسانی، اقتصاد سیاسی، روزنامه نگاری و...)
جزوه افکار عمومی با گردآوری شفیع بهرامیان
جزوه های تنظیم شده توسط محمدتقی روغنی ها: اصول گزارش، گزارش نویسی
یک جزوه روزنامه نگاری نامشخص ولی جالب


کتابهای الکترونیک دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها (صفحه اصلی):
ارتباطات فراملي و جهان سوم
جريان بين‏ المللي اطلاعات
درسنامه روابط عمومي
گذر از نوگرایی ارتباطات و دگرگونی جامعه
مجموعه مقالات نخستين سمينار,بررسي مسائل,مطبوعات ايران
مجموعه مقالات,دومين سميناربررسي,مسائل مطبوعات ايران
مجموعه مقالات سومين,سميناربررسي مسائل,مطبوعات ايران
روزنامه‌نگاري در هندوستان
تهاجم فرهنگی در آینه مطبوعات
کتاب خبر دکتر یونس شکرخواه
روزنامه نگاران ايران و آموزش روزنامه نگاري
تحليل محتواي چهل سال متون آموزش روزنامه نگاري در ايران
کتابشناسي انقلاب اسلامي ايران
روش‌هاي پژوهش رسانه‌ها
نظريه‌هاي روابط عمومي
تکنولوژی‌های جدید ارتباطی
بحران وجدان
بازنگری در ارتباطات
زن در آینه مطبوعات


کتابهای انگلیسی:

۱۳۸۹ دی ۲۷, دوشنبه

یک خبر درباره ارتباطات انسانی

امشب وارد فایل گلستان شدم، دیدم که درس ارتباطات انسانی به همراه درس افکار عمومی به عنوان درس اختیاری ثبت شده است و مجموع واحدهای ترم شش واحد است.
سه نکته:
1. این مسئله بر خلاف فرم ثبت نام واحد است که درس ارتباطات انسانی را اختیاری نوشته بود.
2. اگر فرم گلستان صحت داشته باشد، ارتباطات انسانی در معدل تأثیرگذار است.
3. در صورتی که این درس اختیاری (یعنی اصلی) باشد، تکلیف کسانی که آن را حذف کرده اند چیست؟

همایش ها و کنفرانس ها

از این صفحه برای به روز رسانی دربارۀ کنفرانس ها استفاده کنید و ترجیحا کنفرانس های نزدیک تر را در اول لیست بگذارید. کنفرانس هایی که تاریخ های آنها گذشته است را هم لطفا حذف نمایید. دسترسی مستقیم به این صفحه از بخش صفحات منتخب در گوشۀ بالا-راست صفحۀ اصلی وبلاگ امکان پذیر است و اگر با آیدی جیمیل خود وارد شده باشید، میتوانید از روی صفحه داخل وبلاگ مستقیما واردی منوی ویرایش این صفحه بشوید.

همایش ملی جوانان، رسانه و روایتگری هویت اسلامی
صفحه اصلی سازمان برگزار کننده همایش
تمدید زمان ارسال مقالات
ارسال چکیده تا: 23 بهمن
ارسال مقاله کامل تا: 25 اسفند


***
همایش ملی شایعه (باشگاه پژوهشگران جوان دانشگاه آزاد اسلامی)
صفحه همایش
زمان دریافت مقالات: 15/8/89 تا 15/12/89
تاریخ برگزاری همایش: 13 و 14 اردیبهشت 1390
***
اولین کنگره دوسالانه دانشگاه اسلامی: بررسی اندیشه های امام خمینی(ره) در رابطه با دانشگاه و دانشجو
سایت همایش
آخرین مهلت ارسال چکیده مقالات: 25 اسفندماه 1389
آخرین مهلت ارسال مقالات: 25 فروردین 1390
زمان برگزاری همایش: 19 و 20 اردیبهشت ماه 1390
***
اولین همایش بین المللی مدیریت گردشگری و توسعه پایدار
مهلت ارسال چکیده مقاله: 21/7/1389 لغایت 11/2/1390
مهلت ارسال اصل مقاله: 26/2/1390 لغایت 25/3/1390
تاریخ برگزاری همایش: 7/7/1390 لغایت 8/7/1390
***
«مؤسسۀ آینده روشن (پژوهشکده مهدویّت) به عنوان نهادی حوزوی با توجه به ضرورت زمینه سازی و تحقق جامعه منتظر، اهمیت فرهنگ و نقش خطیر رسانه در فرهنگ‌سازی و ایجاد جامعه زمینه ساز، موضوع هفتمین همایش بین‏المللی دکترین مهدویت را به راهبردها و راهکارهای رسانه زمینه ساز اختصاص داده است»
صفحه فراخوان مقالات
پوستر فراخوان مقالات
تاریخهای مهم (به نقل از سایت حوزه): ارسال مقالات تا 10 خرداد 1390
***

قدر ارتباطاتمان را بدانیم

دوستان و همکلاسی‌های گرامی من
امروز هم‌اندیشی رادیو جوان بود و بنده به عنوان یکی از 5 پژوهشگر برتر شناخته شدم. جدای از لوح تقدیر سه سکه بهار آزادی هم هدیه گرفتم. اگر یادتان باشد این هم‌اندیشی را اولین بار محمد معماریان در همین بلاگ معرفی کرده بود و من دقیقا از همین کانال از وجود این برنامه با خبر شدم و با توجه به تجربه‌ای که در تولید پادکست داشتم روی موضوع پادکست کار کردم. شاید علاوه بر فعالیت‌های حاشیه‌ای این مقاله حدود 2 روز کامل از من وقت گرفت. این چند پیام دارد:
1.      هنوز جای کار فراوانی برای ما وجود دارد. موضوع‌های بکری هست که ما باید به سراغ آنها برویم. زمین‌هایی هست که ما باید شخم بزنیم.
2.      بایستی خودمان را بیشتر جدی بگیریم و از این شور جوانی بیشتر استفاده کنیم.
3.      کار تیمی و همکاری ما با یکدیگر نتایج شگفتی خواهد داشت. آن را دریابیم.
4.      علوه بر تقویت ارتباط با خودمان ارتباطمان با مجامع علمی را هم تقویت کنیم.
ممنون از محمد عزیز که این هم‌اندیشی را معرفی کرد و ممنون از همه شما.
پ.ن. مطمئنا مال دنیا اهمیت زیادی برای ما ندارد (هر چند بی‌اهمیت نیست؛ مخصوصا بعد هدفمندی یارانه‌ها) و هدف نهایی ما تحقیق و گسترش مرزهای دانش در حوزه تخصصی خودمان است. 

۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

مقاله نهایی مدیریت

از کسانی که هنوز مقاله نهایی مدیریت رو به پایان نرساندند ،تقاضا می شود آمادگی خود را هر چه سریعتر برای گرفتن وقت از استاد اعلام کنند.
در صورت موافقت اکثریت، بدینگونه عمل خواهد شد که روز دوشنبه هیچ یک از ما مقاله را به استاد تحویل نداده و در واقع وی را در یک عمل انجام شده قرار می دهیم و مثل کارهای کلاسی دکتر روشندل یک یا دو هفته از استاد وقت می گیریم.

با تشکر
پي نوشت: به علت استقبال ناچيزي كه از اين پيشنهاد به عمل آمد و همچنين تنگي وقت، كاربر مهمان همه افرادي را كه به اين حركت خودجوش لبيك گفته اند را به خداي بزرگ مي سپارد و اميدوار است كه تا فردا مقاله همه به پايان برسد.

۱۳۸۹ دی ۱۹, یکشنبه

۱۳۸۹ دی ۱۸, شنبه

خسته نباشید

سلام دوستان گرامی
این طور که از اوضاع و احوال وبلاگ بر می آید، همگی شدیدا مشغول مطالعه و تحقیق و غور و تفحص و... در کتب و جزوات
می باشید. آرزوی موفقیت برای همگی را دارم.

۱۳۸۹ دی ۱۱, شنبه

پلیس خوب جنگ نرم

  • مقدمه: روز 24 آبان‌ماه، طه‌رضا نیرهدی، راوی مستند «یزدان تفنگ ندارد»، برای اکران فیلمش به دانشکده‌مان آمده بود. این مستند روایت تلاش یک دانشجو است برای فهم ماجرای فتنه 88 (دانلود). به همراه جماعت رجال کلاس‌مان برای تماشای این مستند رفتیم. پس از پخش فیلم، مدتی نیز به پرسش و پاسخ و گپ با او گذشت. از او پرسیدم «آیا فکر می‌کنی افسر جنگ نرم هستی؟» جواب داد «من عملۀ جنگ نرم هم نیستم.» این یادداشت تأملی است بر آن مستند.
دانشجویی از دانشگاه شریف با سابقۀ کسب مدال نقرۀ المپیاد دانش‌آموزی فیزیک در پی آن است که بفهمد ماجرای اغتشاشات پس از انتخابات 88 را. دوربین به دست می‌گیرد و این سو و آن سو می‌رود، با شاهدان و ناظران سر سخن می‌‌گشاید، بر ماجرای ندا آقاسلطان متمرکز می‌شود، و در نهایت "دستگاه مختصات‌اش"[1] را آن‌قدر گسترده می‌کند که انفجارهای زاهدان و قتل مردم بی-گناه نیز در آن می‌گنجند. در نهایت به یک تحلیل می‌رسد، به یک پیام. تصمیم می‌گیرد آن تحلیل و پیام را با دانشجویان دیگر در میان بگذارد.
پس هرآنچه در دریچۀ دوربین‌اش جای گرفته را در قالب یک مستند می‌ریزد، یک مستند دانشجویی، که نباید انتظار داشت پهلو به پهلوی برکه بزند. آخر این کار دانشجویی است، با بودجۀ 3-4 میلیونی که طه‌رضا و دوستان نزدیکش با تدریس خصوصی تأمین کرده‌اند.[1] آخر طه‌رضا 12 بار دستگیر شده است در فرآیند ساخت این مستند. آخر او فقط چند ماه وقت داشته است برای ساختن آن.
***
«یزدان تفنگ ندارد» را باید دو بخش کرد، پیام و قالب. تحلیل نهایی طه‌رضا از فتنه 88، فاصلۀ چندانی با روایت فاتحان ندارد. این تحلیل البته در دل فیلم به وضوح بیان نمی‌شود، هرچند راوی ابایی ندارد آن را به صراحت در گپ‌های پس از فیلم مطرح کند.[1]
طه‌رضا سعی می‌کند این پیام را در لفافه‌ای از هم‌دلی با برخی دغدغه‌های مخاطبِ مخالف و اقناع‌نشده بپیچد. او انتقادهایی، البته نه چندان تند و تیز، مطرح می‌کند نسبت به برخورد غیرمنصفانه‌ای که با بخشی از آن ماجرا شده و می‌شود. تریبون فیلم‌اش را در اختیار مجید انصاری می‌گذارد تا اعتراض کند به رویکرد یک‌طرفه رسانه‌های رسمی (خصوصاً صدا و سیما) به آن ماجرا. در گپ پس از فیلم می‌گوید با همۀ شرایط تاج‌زاده موافقت کرده تا او نیز در این مستند حضور یابد.[1] خلاصه آنکه «یزدان تفنگ ندارد» با گنجاندن برخی مؤلفه‌های سانسورشده در روایت‌های رسمی از فتنه 88، سعی دارد با کسانی ارتباط برقرار کند که دلزده‌اند از روایت "رسمی" ماجراهای پس از انتخابات. از آنها که سرخورده‌اند از نگاه یک‌جانبۀ خروجی‌های رسمی به برخی اتفاقات آن برهۀ زمانی.
خلاصه آنکه، طه‌رضا سعی می‌کند با بیان بخشی از دغدغه‌های جماعتی که در روایت رسمی از فتنه 88 جایی برای صدا و سخن خود نیافتند، دست دوستی به سمت آنها دراز کند، اعتمادشان را جلب کند، جذب‌شان کند، و اگر شد دست‌آخر با پیام خود اقناع‌شان کند. و اگر هم نشد باکی نیست؛ همین که آنها طه‌رضا را "متفاوت" ببینند برای او کفایت می‌کند، حداقل فعلاً.
***
«یزدان تفنگ ندارد» از نسخه‌ای از استراتژی «پلیس خوب، پلیس بد» بهره می‌گیرد. در فیلم‌های پلیسی دیده‌ایم که دو بازجو به سراغ متهم می‌روند: "پلیس بد" با موضع خصمانه، اتهام زدن، رفتار تند، تهدید با متهم برخورد می‌کند؛ و "پلیس خوب" لحنی دوستانه‌تر می‌گیرد و موضعی مشفقانه‌تر. بدین ترتیب، پلیس خوب سعی در جلب اعتماد و همکاری متهم دارد.
در فتنه 88 بخش عمده‌ای از ظرفیت کشور بسیج شد برای مدیریت و کنترل آن ماجرا. رسانه‌های رسمی و اکثر قریب به اتفاق خروجی‌های متصل به جریان حاکم، خواسته یا ناخواسته وارد نقش "پلیس بد" شدند. از بیم اوج گرفتن جریانات برانداز، صدای مخالف سانسور شد، دغدغه‌های او کنار گذاشته شد، حتی نگرانی‌های واقعی او تحقیر شد.
اکنون طه‌رضا می‌خواهد نقش پلیس خوب را بازی کند. آمده است که بگوید من می‌فهمم تو چه می‌گویی، حرفت چیست. بخشی از دغدغه‌هایت را قبول دارم. من هم فلان رفتار و بیسار برخورد را نمی‌پذیرم. در همین بستر باید گفت که مخاطب اصلی طه‌رضا نه مثلاً بسیجی‌های معتقد به نظام، که همان جماعتی هستند که راه‌پیمایی گسترده‌ای و به روایتی چند میلیونی پس از انتخابات راه انداختند. مخاطب اصلی «یزدان تفنگ ندارد» معترضین هستند.
***
اما آنچنان که من دو سه جا، از جمله در دانشکده‌مان دیدم، مخاطب اصلی «یزدان تفنگ ندارد» حاضر نیست نقش «پلیس خوب» را برای طه‌رضا به رسمیت بشناسد. چرا؟ علت را باید در آسیب‌شناسی سیاست رسانه‌ای حاکمیت پس از ماجرای انتخابات 88 جستجو کرد.
فتنه 88 (به تعبیر نیوزویک و بسیاری دیگر) بزرگ‌ترین تهدید داخلی علیه جمهوری اسلامی در دوران حیاتش بود. و البته حاکمیت سعی داشت حتی‌الامکان برای مدیریت بحران به خشونت عریان متوسل نشود. لذا، همان‌طور که اشاره شد، تمام ظرفیت رسانه‌ای خود را بسیج کرد و به میدان آورد تا تمام کند غائله را. صداوسیما و روزنامه‌ها و وب‌سایت‌های منسوب به حاکمیت با تمام توان به مقابله با آن جریان برخاستند.
به بیان عامیانه‌تر، حاکمیت تمام تخم‌مرغ‌های رسانه‌ای خود را در یک سبد گذاشت؛ در سبد "پلیس بد." رسانه‌ای، صدایی، خروجی‌ای باقی نگذاشت که بی‌طرف بماند نسبت به ماجرا، که بعداً (یعنی الآن) بتواند در نقش پلیس خوب ظاهر شود. و همین مسئله است که کار طه‌رضا را برای برقراری ارتباط با مخالف، دشوار می‌کند، چرا که بخش عمده‌ای از معترضین باور ندارند کسی با ایدئولوژی نزدیک به حاکمیت مانده باشد که واقعاً دغدغه‌های آنها را معتبر و محق بشمارد. لذا هزار هزار بار هم طه‌رضا قسم بخورد که سعی دارد مستقل باشد، حرف او باور نمی‌شود.
ساده‌تر بگویم، اگر آنچه طه‌رضا تهیه کرده است ناکارآمد است، تقصیر خود او نیست.
***
در فیلم پلنگ صورتی سکانسی هست که بازرس کلوزو وارد اتاق بازجویی می‌شود و ادای "پلیس بد" را درمی‌آورد: متهم را تهدید می‌کند و برخوردی خشن نشان می‌دهد. بعد از اتاق خارج می‌شود و با اندکی مکث دوباره به اتاق وارد می‌شود. این بار کلوزو می‌خواهد "پلیس خوب" باشد: مهربان برخورد می‌کند و شفقت‌آمیز. اما متهم به جای آنکه تسلیم این استراتژی معمولاً کارآمد شود، به طعنه و تمسخر به کلوزو می‌خندد. آخر برای متهم، یک نفر که نمی‌تواند هم پلیس خوب باشد و هم پلیس بد!
[1] برگرفته از صحبت‌های طه‌رضا نیرهدی پس از اکران مستند «یزدان تفنگ ندارد» در دانشکدۀ مدیریت دانشگاه تهران، 24 آبان 1389.

۱۳۸۹ دی ۱۰, جمعه

جمع‌بندی حرف‌های مطرح شده درپست چرا مدیریت رسانه می‌خوانم

درود
در مجموع 10 نفر در این پست اظهار نظر کردند و این 10 بند خلاصه صحبت همه دوستان است. در انتها هم نظر خودم را آوردم.
1. برخی از کلاس‌های این دوره چیز زیادی برای همکلاسی‌ها نداشته است.
2. برای حضور در کلاس‌های اساتید ترم آینده باید برنامه‌ریزی کنیم. بایستی برایندی از درخواست‌های‌مان از اساتید داشته باشیم و اساتید با ما هماهنگ شوند. خلاصه این که به این سوال پاسخ دهیم: این کلاس چه چیزی برای ما دارد؟
3. برای سرفصل‌‌های درسی نیاز به مطالعه کتاب‌ها فراوانی از طرف دوستان احساس نمی‌شود. البته احساس ضعف در تسلط به منابع اصلی وجود دارد که دوستان در زمانی که صلاح بدانند آنها را مطالعه خواهند کرد.
4. صحبت و اصرار مبنی بر حذف صفحه‌هایی از کتاب در شان دانشجوی ارشد نیست.
5. گویا ارتباط موثری در طول این دوره بین ما برقرار نشده است. لازم است بر روی ارتباط مثبت و موثرتر تلاش کنیم.
6. کلاس‌های که با خاطره‌گویی و صرف وقت می‌گذرند مورد پذیرش دوستان نیست.
7. از نظر برخی از دوستان خواندن برای امتحان و خواندن برای یادگیری متفاوتند و تا حد ممکن باید خواندن برای امتحان را محدود کرد.
8. تحمیل بسیار خواندن مورد قبول تعدادی از دوستان نیست.
9. تعدادی از دوستان از کیفیت این دوره راضی نبودند و بر این تصور هستند که می‌شد از همین اساتید استفاده بهتری برد.
10. به حرف همدیگر علاوه بر شنیدن گوش هم بدهیم.

اما آن چه که در ادامه آمده است صرفا نظر شخصی من است.
1. در آموزش هنر و فن مصاحبه می‌گویند باید کاری کرد تا طرف خود واقعی‌اش را نشان دهد. یکی از این راه‌ها عصبانی کردن مصاحبه شونده است. حرکت من در مقابل خانم بهرامی در این راستای بود. مطمئنا بیش از حد ساده‌انگارنه است که گمان کنیم سرکار خانم بهرامی با گفتن و اشاره بنده ماده درسی را اضافه کنند. ایشان سال‌هاست در این قامت مشغول تدریس هستند و بهتر از هر کسی می‌دانند چه کنند و مطمئنا به سخن دانشجویی که وجود منابع دیگری را به استاد یادآوری می‌کند توجهی نخواهد کرد. اما من اصرار کردم تا عکس‌العمل دوستان را ببینم. شد آنچه که شد و توضیح بیشتری لازم نیست. اصولا آدم‌ها خود واقعی‌شان را در رانندگی هم نشان می‌دهند. ادب مرد (همچنین زن) به ز دولت اوست.
2. موضوع خودشیرینی برای اساتید با توجه به موقعیت بنده به خودی خود جای صحبت ندارد. برای حضور در این دوره‌های آموزشی علاوه بر هزینه‌های معمول، بنده هزینه فرصت بالایی پرداخت می‌کنم. این را بگذارید کنار فشار کمرشکن زندگی در تهران امروز. مطمئنا کسی که 3 سالی هست زیر بار زندگی رفته و در این مدت تنها پناهش خودش بوده و همسرش احتمالا انقدر عاقل هست که برای تلف کردن وقت از کار و پول درآوردن نزند که راهی دانشگاه شود. در این فضا شنیدن کلمه ایده‌آل گرا مانند یک فحش می‌ماند. اتفاقا گمان می‌کنم واقعگرا هستم. سردبیری یک روزنامه، مدیریت یک کارگاه تولید محتوی، خبرنگاری و نویسندگی، سردبیری یک سایت، سردبیری یک مجله دو ماه‌نامه، دبیری یک هفته‌نامه الکترونیک و کار به عنوان مجری و همکار در چندین همایش احتمالا کمی واقعیت کار را به من نشان داده است. و گرنه باید گفت تا این جا بسیار خوش شانس بوده‌ام.
3. من خودم را کوچکترین عضو کلاس می‌دانم و به عنوان برادر کوچکتر باید عرض کنم بسیاری از این اساتید (نه صرفا اساتید همین دوره که گذشت) را با پول‌های زیادی برای آموزش به شرکتمان آورده‌ایم. برای برخی از اساتید و برای نصف روز حضور تا حدود یک میلیون تومان هم پرداخت کرده‌ایم. با یک دو دو تا چهار تا درک می‌کنید که اصرار من برای استفاده بیشتر از اساتید چیست.
4. استاد آئینه تمام نمای کلاس است. اگر ما بخواهیم که استاد بیاید و حرف خودش را بزند و برود، می‌شود آن چه که شده است. تصور من از دوستان تصور دانشجویانی والا (نه صرفا درسخوان) است. برای ما پسندیده نیست که در جوی که برخی از اساتید ایجاد می‌کنند فرو برویم و خدای نکرده با خوف و رجا بر سر کلاس‌ها بنشینیم. برای من یکی نمره کمترین ارزش را دارد. من احساس می‌کنم در حوزه رسانه‌ها و مدیریت رسانه‌ها کار فراوانی وجود دارد. احساس می‌کنم بین حرف و عمل فاصله زیاد است. برای نمونه به همایش‌های مختلف سر بزنید و بینید که همه از چه آرمان‌هایی می‌گویند آن وقت محل کارتان را هم بگذارید جلوی چشمتان و مقایسه کنید. ایمان دارم که علوم انسانی غربی  ارتباط نزدیکی با واقعیت زندگی غربی دارد و ما به عنوان عضوی از جامعه علمی ایران بایستی به کمک هم به تولید محتوی متناسب برای زندگی ایرانی بپردازیم و صرفا حفظ مطالعات غربی دردی از ما را دوا نخواهد کرد. بهترین ابزار ما همین کلاس‌ها و همین اساتید هستند.
5. خدا وکیلی چند بار پیش آمده که مجبور نشده باشید و یک کتاب قطور و سنگین را خوانده باشید؟
6. حرف آخر هم این که زندگی هر یک از ما آنقدر ارزشمند هست که با حضور در کلاس‌های بی‌مصرف هدر برود.