۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

درمورد ترجمه برای درس مدیریت

دکتر استرنجلاو
یا
چگونه یاد گرفتم نفرت را کنار بگذارم
و ترجمه برای درس مدیریت را دوست داشته باشم
ما دانش‌جویانی از رشته‌های مختلف هستیم. بنابراین وقتی آمده‌ایم تا مدیریت رسانه بخوانیم نیاز به آموزش مبانی مدیریت و تئوری‌های آن داریم. دانش‌جویانی که وارد رشته مدیریت رسانه شده‌ایم و در چند سال آینده جزو کسانی خواهیم بود که در رده پیشروان مدیریت رسانه در ایران قرار خواهیم گرفت. بنابراین در تمامی دروسی که نیاز است بر آنها تسلط داشته باشیم مطالعه کتاب درسی، ترجمه و تمرین کتاب درسی نیاز است. اما گاهی تمرکز بیش از حد روی مقالات آکادمیک و گاهی سنگین دردی از ما دوا نخواهد کرد. بلکه فقط باعث می‌شود از فضا و چارچوب استاندارد موردنظر دور شویم. خواندن مقاله‌ها باعث می‌شود ما انبوهی از مطالب دقیق و البته پراکنده را فرابگیریم و در جنگل تئوری‌های مدیریت گم شویم. پیوستگی و ارتباط آنها را نخواهیم دانست و کاربردی نخواهند شد. ما ایرادی به مینزبرگ و دراکر نمی‌گیریم. ایراد از ماست که آماده خواندن و مطالعه دست‌نوشته‌های این بزرگان نیستیم و هنوز در حد خواندن دست‌نوشته‌های آقای دفت و دیگرانی مانند او هستیم. من از روی علاقه شخصی مقاله معروف آقای مینزبرگ که مدل نقش‌های مدیر را ارائه کرده بود مطالعه کردم اما وقتی این موضوع کار کلاسی می‌شود داستان فرق می‌کند. شاید اگر داستان ترجمه است ترجمه کتاب درسی کار معقول‌تری باشد.
ما دانش‌جویانی هستیم که از روی علاقه شخصی وارد این رشته شده‌ایم. من بین MBA و مدیریت رسانه این رشته را انتخاب کردم. ما پیش‌زمینه مطالعات آکادمیک مدیریتی نداریم. هرکدام پیش‌زمینه متفاوتی داریم. افراد حاضر در این کلاس معمولا شاغل و متاهل و دارای فرزند هستند. ما از روی این که حالا یک ادامه تحصیلی بدهیم نیامده‌ایم. نوع برخورد در دانشکده با ما بیشتر به دانش‌جویانی می‌ماند که هنوز وارد محیط‌های کاری نشده‌اند. برخی از ما مدیر بوده‌ایم. خود بنده در جایی مدیر مستقیم حدود پنج شش نفر و آنها هم مدیر چند نفر بودند. من سردبیر جایی بودم که حدود 20 نفر در آن کار می‌کردند. بنابراین اگر آمده‌ام برای ادامه تحصیل احساس نیاز بوده. با توجه به سرفصل‌های آموزشی هم قرار است مباحث با یک حد استانداردی آموزش داده شوند. نه این که برخی مباحث بسیار عمیق و برخی دیگر سطحی ارائه شوند. شاید اگر برای همین یک درس همین یک منبع کتاب دفت را می‌داشتیم و روی آن تمرکز می‌کردیم تا پایان ترم اندوخته بیشتری داشتیم و به سلامت از این جنگل مدیریت بیرون می‌آمدیم. مطالب مطرح شده در کلاس مختصر و مطالب تحویلی به تفصیل و تا حدودی بی‌ارتباط و حجم کار هم که سنگین است. و بیش از حد بر روی ترجمه تاکید می‌شود.
من علاقمند بودم با همین حجم کار هم کار تحلیلی انجام می‌دادیم. مثلا خلاصه مطلب و لپ کلام مقاله‌های معروف را ارائه می‌دادیم.
اما این دیدگاه من تا چند هفته پیش بود. اکنون جور دیگری به ماجرا نگاه می‌کنم. بیایید رور است باشیم. برخی از دوستان چند درسی را حذف کرده‌اند و فقط تعدادی از دوستان مانند من هستند که تمام درس‌های ارائه شده در این ترم را دارند. 
با توجه به این که اساتید دیگر هم به نظرم کار زیادی از ما نمی‌خواهند؛ پس این به آن در.
در این مورد حرف بزنیم.

۴ نظر:

  1. توضیح ندادید چی شده که یکدفعه این هفته از ترجمه برای درس مدیریت خوشتان آمده است؟!

    پاسخحذف
  2. قبول که درسا حذف شدندولی باور کنید این هشت واحد بیشترین نیرو رو از همه داره میگیره.اساس کار ما روی مدیرت وزبان وروش تحقیق داره انجام میشه هرچند درسای دیگه هم تحقیق وپروژه دارند...
    درضمن من شخصا از کار کلاسی مدیریت ناراضی نیستم من باروند کلاس مشکل دارم.

    پاسخحذف
  3. از این به بعد به جای کلمه منسوخ «استاد» بگوییم: «روند»؟

    پاسخحذف
  4. حتی اگه میخوای میتونیم به جاش بگیم نگرش... چون من امروز تازه معنی نگرش رو فهمیدم.
    نگرش=نظر=عقیده=رفتار=افکارعمومی=روند افکارعمومی

    پاسخحذف